English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6058 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
I wI'll do that all by myself. U من خودم بتنهایی آنرا انجام خواهم داد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
I'd like to have a place of my own [to call my own] . U من منزل خودم را می خواهم داشته باشم.
I wI'll do it on my own responsibility . U به مسئولیت خودم این کاررا خواهم کرد
I'll do that. U من این کار را انجام خواهم داد.
printed U حروف خاص ارسالی به چاپگر که آنرا هدایت میکند برای انجام یک تابع یاعمل
print U حروف خاص ارسالی به چاپگر که آنرا هدایت میکند برای انجام یک تابع یاعمل
prints U حروف خاص ارسالی به چاپگر که آنرا هدایت میکند برای انجام یک تابع یاعمل
hot U کلمهای در متن نمایش داده شده که در صورتی که نمایشگر به آن اشاره کند یا آنرا انتخاب کند کاری انجام میدهد
hottest U کلمهای در متن نمایش داده شده که در صورتی که نمایشگر به آن اشاره کند یا آنرا انتخاب کند کاری انجام میدهد
hotter U کلمهای در متن نمایش داده شده که در صورتی که نمایشگر به آن اشاره کند یا آنرا انتخاب کند کاری انجام میدهد
solely U بتنهایی
allopatric U بتنهایی وقوع یافته
solos U بتنهایی راندن هواپیمای موتوردار
solo U بتنهایی راندن هواپیمای موتوردار
monofuel U سوختی که بتنهایی و بدون نیاز به هوا یا اکسیدکننده دیگر مورد استفاده قرارمیگیرد
dramatic monologue U نوعی داستان نمایشی که دران یکنفر بتنهایی فاهر میشودوبا متکلم وحده است
own U خودم
owning U خودم
number one U خودم
owns U خودم
myself U خودم
myself U من خودم
owned U خودم
on my own account U بابت خودم
onmy own responsibility U به مسئولیت خودم
with my proper eyes U با چشم خودم
myself U شخص خودم
siree U اقای خودم
pon my life U بجان خودم
for my parts U از سهم خودم
on my own account U بحساب خودم
for my part U از سهم خودم
i saw it my self U من خودم انرا دیدم
owns U شخصی مال خودم
owning U شخصی مال خودم
it is my own U مال خودم است
owned U شخصی مال خودم
own U شخصی مال خودم
sirree U اقاجان اقای خودم
With my own capital . U با سرمایه شخصی خودم
i may thank myself U گناه از خودم است
imyself saw it U من خودم انرا دیدم
I cant help it. It is beyond my control. U دست خودم نیست
No, I don't like it. نه، آنرا نمیخواهم.
I have entangled myself with the banks . U خودم را گرفتار بانک ها کردم
I can manage that. <idiom> U خودم از پسش برمی آیم.
I saw it for myself . I was an eye –witness U خودم شاهد قضیه بودم
What a mes I made of my life . U دیدی چه بروز خودم آوردم
That is my line ( field ) . U خودم این کاره هستم
on your own U خودم تنهایی [کاری را کردن]
in p of my statement U برای اثبات گفته خودم
I could pass for a Greek . U می توانم خودم رایونانی جابزنم
I wI'll get there somehow. U یکجوری خودم را آنجا می رسانم
It was required of me . They imposed it on me . U آنرا به من تکلیف کردند
I leave it in your care . U آنرا به شما می سپارم
I should bring you round to my way of thinking . U باید تو راهم با خودم همفکر کنم
I stayed in concealment until the danger passed. U خودم را پنهان کردم با خطر گذشت
I sat down with no fuss or bother . U برای خودم قشنگ گرفتم نشستم
I know best where my interests lie. U صلاح کارم را خودم بهتر می دانم
I weighed myself today . U امروز خودم را کشیدم ( وزن کردم )
I can manage, thank you. U خودم از پسش برمی آیم، متشکرم.
airbed U تشکی که آنرا با باد پر میکنند
you shoud rinse it in lukewarm water. U در آب ولرم باید آنرا آب بکشید
Enter it in the books . U آنرا دردفاتر وارد کنید
Get it to me before Friday . U قبل از جمعه آنرا به من برسان
Leave it tI'll tomorrow morning . U آنرا بگذارتا فردا صبح
Wrap it up in gift paper. U آنرا در کاغذ هدیه بپیچید
fails U انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
failed U انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
fail U انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
No one sent me, I am here on my own account. U هیچکسی من را نفرستاد من بحساب خودم اینجا هستم.
qui facit per alium facit perse U کسی که کاری را بوسیله دیگری انجام بدهد خودش ان را انجام داده است
like a duck takes the water [Idiom] U کاری را تند یاد بگیرند انجام بدهند و از انجام دادن آن لذت ببرند
automates U نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automating U نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automated U نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automate U نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
I bought it on the recommendation of a friend. U طبق توصیه دوستم آنرا خریدم
I wont buy it at this price . U با این قیمت آنرا نخواهم خرید
Can you prove it to me? U آیا می توانی آنرا به من ثابت کنی ؟
It is yours the asking. U اگر بخواهید آنرا به شما می دهم
I bought it on your recommendation. U بسفارش وتوصیه شما آنرا خریدم
I'm old enough to take care of myself. U من به اندازه کافی بزرگ هستم که مواضب خودم باشم.
I wI'll try to catch up. U سعی می کنم خودم را برسانم ( جبران عقب افتادگه )
I accidentally locked myself out of the house. U من به طور تصادفی خانه ام را روی خودم قفل کردم.
This house is my own . U این خانه مال خودم است ( اجاره یی نیست )
i shall be U خواهم بود
to beg your pardon U پوزش می خواهم
to beg your pardon U معذرت می خواهم
i shall go U خواهم رفت
i will go U خواهم رفت
excuse me U پوزش می خواهم
failure U انجام ندادن کاری که باید انجام شود
failures U انجام ندادن کاری که باید انجام شود
flocked rug U [فرشی که پشت آنرا پارچه چسبانده اند.]
Two dogs fight for a bone, and a third runs away w. <proverb> U دو سگ بر سر استخوانى مى جنگند سومى آنرا بر مى دارد و مى برد .
You cannot have it both ways . <proverb> U نمى توانى هم این را داشته باشى هم آنرا .
I'm doing it on my own account, not for anyone else. U این را من فقط بابت خودم میکنم و نه برای کسی دیگر.
i will see sbout it U من به ان رسیدگی خواهم کرد
Please excuse me . U عذرمی خواهم ( ببخشید )
I'd like to reserve ... می خواهم یک ... رزرو کنم؟
he said U گفت خواهم امد
he said he shoued go U اوگفت خواهم رفت
he said U گفت که خواهم امد
he said i will come U اوگفت خواهم امد
I'd like to see Mr. ... U من می خواهم آقای ... را ببینم.
willed U فعل کمکی "خواهم "
will U فعل کمکی "خواهم "
I want to take a couple of days off . U یک ردوروز مرخصی می خواهم
wills U فعل کمکی "خواهم "
I am thinking of your own good. U من خو بی شما رامی خواهم
retrofit U وسیله یا امکانی که به سیستم اضافه میشود.تا آنرا بروزکند
We ought to (should)examineit in all itsaspects. U باید کلیه جهات وجوانب آنرا بررسی کنیم
gurantee U عبارت از ان است که دولت یا دولتهایی طی معاهدهای متعهد شوند که انچه را قادر باشند جهت انجام امر معینی انجام دهند
robots U وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
robot U وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
I'd like to confirm my flight. می خواهم پروازم را اوکی کنم.
I dont know and I dont want to know . U نه می دانم ونه می خواهم بدانم
I would like to have something to drink . U می خواهم گلویی تازه کنم
I'd like to confirm my flight. می خواهم پروازم را تائید کنم.
I'd like to cancel my flight. می خواهم پروازم را کنسل کنم.
No offence! U نمی خواهم توهین کنم!
I'd like to see Mr. ... U من می خواهم آقای ... را ملاقات کنم.
I'll be at home today . U امروز منزل خواهم بود
I wI'll sign for him . U من بجای اوامضاء خواهم کرد
i wish you happiness U خوشی یا سعادت شما را می خواهم
I ll pay him back in his own coin . U حقش را کف دستش خواهم گذارد
He owes me some money. U از او پول می خواهم (طلب دارم )
i beg your pardon U پوزش میخواهم معذرت می خواهم
I'd like a train timetable. من برنامه حرکت قطارها را می خواهم.
I'll look into the matter. U من موضوع را دنبال خواهم کرد.
i will return his kindness U مهربانی او را تلافی خواهم کرد
I'd like to cancel my flight. می خواهم پروازم را لغو کنم.
No harm meant! U نمی خواهم توهین کنم!
I want my steak well done. U می خواهم استیکم خوب پخته با شد
users U بخشی یا خصوصیتی که کاربرطبق دلخواه خود آنرا ایجاد میکند
hardware U دیسکها و مکانیزم هایی که یک کامپیوتر و وسایل جانبی آنرا می سازد
user U بخشی یا خصوصیتی که کاربرطبق دلخواه خود آنرا ایجاد میکند
I will be instigating [initiating] legal proceedings. U من دعوی حقوقی را آغاز خواهم کرد.
I'd like to book a flight to london. یک پرواز به لندن می خواهم رزرو کنم.
Don't let me keep you. U نمی خواهم که خیلی معطلتان کنم.
I'd like to leave my luggage, please. من می خواهم اسباب و اثاثیه ام را تحویل بدهم.
i will send him my book U کتاب خود را برای او خواهم فرستاد
i will speak to him about it U در این خصوص با او صحبت خواهم کرد
i wish you a happy new year U سال نوسعیدی را برای شما می خواهم
I'll think it over. U در این خصوص فکر خواهم کرد.
I would like to [ undress] take off my clothes. U من می خواهم [لخت بشوم] لباسهایم را در بیاورم.
with you U بی پرده با شما سخن خواهم گفت
I wI'll achieve my purpose (goals) quietly. U بی سروصدا منظورم راعملی خواهم کرد
It is too expensive for me to buy ( purchase ). U برای من خیلی قیمتش گران است ( پول خرید آنرا ندارم )
arrow pointer U پیکان کوچکی است که می توانید آنرا با استفاده از mouse حرکت دهید
initialization U مجموعه دستورات AT ارسالی به مودم تا پیش از استفاده آنرا تشخیص دهد
I want to get off at St. Paul's. من می خواهم ایستگاه سانت پالس پیاده شوم.
I wI'll sign for (on behalf of)my brother. U از طرف (سوی )برادرم امضاء خواهم کرد
Talking of Europe ,please allow me … U حالا که صحبت از اروپ؟ است اجازه می خواهم ...
I want to look at old coins. U من می خواهم سکه های قدیمی را تماشا کنم.
I'll speak at length on this subject. U دراین باره مفصل صحبت خواهم کرد
This is just what I want . This is the very thing I want . U این دقیقا" همان چیزی است که می خواهم
I would like tovisit ( see, meet ) you more often . U می خواهم باز هم بیشتر پیش شما بیایم
I don't want to say anything about that. U من نمی خواهم در باره آن مورد نظری بدهم.
speech U وسیلهای که داده را از کامپیوتر می گیرد و آنرا به صورت کلمه صوتی خارج میکند
speeches U وسیلهای که داده را از کامپیوتر می گیرد و آنرا به صورت کلمه صوتی خارج میکند
You have to listen to me. U شما باید به من گوش بکنید [ببینید چی می خواهم بگویم] .
I want to depart tomorrow morning [noon, afternoon] at ... o'clock. U من می خواهم فردا صبح [ظهر شب] ساعت ... حرکت کنم.
tomorow morning . I wI'll leavew for london. U فردا صبح بسوی لندن حرکت خواهم کرد
It makes me sick just thinking about it! U وقتی که بهش فکر می کنم می خواهم بالا بیاورم!
I'll get you all fixed up. U همه چیز را برایتان درست وروبراه خواهم کرد
fractal <adv.> <noun> O شکل هندسی که در خودش تکرار میشود هر قدر که آنرا بزرگ کنید یک حالت دارد
alpha channel U هشت بیت اول که خصوصیات پیکسل را بیان می کنند و بیتهای آخر رنگ آنرا
scratch one's back <idiom> U کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد
I wI'll go flat out to do it. U بهر جان کندنی باشد اینکا رراانجام خواهم داد
add-on U سخت افزار یا نرم افزاری که به سیستم کامپیوتری اضافه شده است تا آنرا بهبود بخشد
mouse U خصوصیت برخی نرم افزارهای درایو mouse که نشانه گر آنرا با سرعت مختلف و طبق سرعتی
mouses U خصوصیت برخی نرم افزارهای درایو mouse که نشانه گر آنرا با سرعت مختلف و طبق سرعتی
vga U آداپتور نمایش VGA که به وسیله دیگری امکان دستیابی به اطلاعات و سیگنالهای زمانی آنرا میدهد
add-ons U سخت افزار یا نرم افزاری که به سیستم کامپیوتری اضافه شده است تا آنرا بهبود بخشد
ground adjustable propeller ملخی که گام آنرا تنها ازخارج و روی زمین میتوان تغییر داد و نه در حال پرواز
round U روش سازماندهی استفاده از کامپیوتر توسط چندین کاربر که هر یک آنرا در یک زمان اجرا می کنند و به بعدی می فرستند
roundest U روش سازماندهی استفاده از کامپیوتر توسط چندین کاربر که هر یک آنرا در یک زمان اجرا می کنند و به بعدی می فرستند
reader U یکی از دو حالت که به کاربر امکان کار کردن با یک برنامه چند رسانهای میدهد ولی آنرا تغییر نمیدهد
readers U یکی از دو حالت که به کاربر امکان کار کردن با یک برنامه چند رسانهای میدهد ولی آنرا تغییر نمیدهد
stamped addressed envelope پاکتی که بر روی آن تمبر زده و میفرستند تا طرف مقابل در آن چیزی گذاشته و بدون پرداخت هزینه ای آنرا برگرداند
I'll call him tomorrow - no, on second thoughts, I'll try now. U من فردا با او [مرد] تماس خواهم گرفت - پس ازفکربیشتری، من همین حالا سعی میکنم.
head-shrinkers U کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک
head-shrinker U کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک
Mandlebrot set U تساوی ریاضی که به صورت بازگشتی برای تنظیم مقادیر به کار می رود. هنگام رسم آنرا در تصویر بخش شده
upward compatible U اصلاحی به این معنی که یک سیستم کامپیوتری یا غستگاه جانبی قادر است هر کاری راکه مدل قبلی انجام می داده انجام داده و علاوه بر ان عملکردهای بیشتری هم داشته باشد سازگاری رو به پیشرفت
anti- U برنامه نرم افزاری که در کامپیوتر به دنبال ویروس می گردد و پیش از اینکه به داده یا فایل آسیب برساند آنرا نابود میکند
isolating U فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
isolates U فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
isolate U فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
optimize U کامپایلری که کد ماشین را که تولید میکند آنالیز میکند و سرعت و کارایی آنرا افزایش میدهد
terminate and stay resident program U برنامهای که در حافظه اصلی خود را بار میکند و در صورت دریافت آنرا اجرا میکند
uart U از ترمینال به حالت موازی استفاده میکند و سپس آنرا روی شبکه ارسال میکند
point U نقط های که تقسیم بین بیتهای عدد کامل و بخش کسری آنرا از عدد دودویی نشان میدهد
reel-to-reel U ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
reel to reel U ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
viewers U امکانی که کاربر داده میشود تا محتوای یک تصویر یا فایل متن فرمت شده را ببیند بدون نیاز به اجرای برنامهای که آنرا ایجاد کرده بود
viewer U امکانی که کاربر داده میشود تا محتوای یک تصویر یا فایل متن فرمت شده را ببیند بدون نیاز به اجرای برنامهای که آنرا ایجاد کرده بود
unmoderated list U لیست پست که هر مادهای که در لیست باشد را به زیرنویس دیگر منتقل میکند بدون اینکه کسی آنرا بخواند یا بررسی کند
neural network U سیستمی که برنامه هوش مصنوعی را اجرا میکند و نحوه کار مغز و یادگیری و به خاطر سپردن آنرا شبیه سازی میکند
Recent search history Forum search
1incentive
119 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
1A successful man is one who can lay a firm foundation with the bricks that other throw at him
1confinement factor
2میشود جواب دهید برای په جواب flower bed را پیدا نکردیم
2میشود جواب دهید برای په جواب flower bed را پیدا نکردیم
2actus reus
1ترجمه لغت شینه در رشته برق به انگلیسی
1The system has been solved by a coupled Poisson– Neumann algorithm. The resolution method consists of the linearization of the transport equations by the finite difference method. The actual version u
1روی پوسته تخم مرغ قدم برداشتن چه اصطلاحی در زبان انگلیسی دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com